هادي آفريده بزودي ساخت مستند «صورت‌خواني» را آغاز خواهد كرد. اين كارگردان و مستند‌ساز در گفت‌وگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) درباره‌ي اين فيلم توضيح داد: اين مستند كه درحال حاضر در مرحله‌ي پيش‌توليد و تحقيقات تكميلي قرار دارد به صورت‌خواني يا پرده‌خواني كه از سنت‌هاي آييني _ مذهبي ايرانيان است مي‌پردازد. آييني كه در آن فردي به‌عنوان پرده‌خوان يا صورت‌خوان از روي تصاوير روي پرده مصائب اولياء دين را با كلامي آهنگين روايت و بازي مي‌كند. او در ادامه با بيان اين‌كه تحقيق اين‌كار در دل تحقيقات مستند قبلي او با عنوان «نقل‌گرد آفريد» شكل گرفته است، خاطرنشان كرد: درحال حاضر فيلمنامه اين مستند به پايان رسيده و چندي پيش هم در جشنواره‌ي نماز و نيايش موفق به كسب عنوان دومين فيلمنامه شده است. براي ساخت اين فيلم نيز قرار است اواخر زمستان سال جاري، 25 تن از قديمي‌ترين افراد نسل پرده‌خوان از شهرهاي مختلف ميهمان تهران شوند تا فيلم با حضور آنها تصويربرداري شود. اين مستند‌ساز درارتباط با عوامل اين فيلم نيز عنوان كرد: هنوز عوامل اين فيلم به‌طور قطعي مشخص نشده است و درحال حاضر تهيه آن را خود من برعهده دارم، اما از آنجا كه اين فيلم، مستندي پرهزينه خواهد بود قطعا براي آن به‌دنبال يك حمايت‌كننده دولتي خواهم گشت. آفريده درباره‌ي دليل توليد اين فيلم هم گفت: چندي پيش كه داور جشنواره فيلم‌هاي عاشورايي بودم احساس كردم اتفاق بدي افتاده و فيلم‌هاي مذهبي در همان دوره مناسبت‌هاي مذهبي ساخته مي‌شوند. در صورتي‌كه اين نوع برداشت بسيار ساده‌انگارانه است كه تنها در مناسبات به ساخت اين فيلم‌ها بپردازيم، لذا اقدام به ساخت اين فيلم كردم. البته قطعا يك فيلم نمي‌تواند جريان‌ساز باشد اما شايد بدين طريق ديگران نيز در ساير ماه‌هاي سال به ساخت اين نوع فيلم‌ها توجه بيشتري نشان بدهند.

نوشته شده توسط هادي آفريده در یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۷ |

یک وبلاگ یا وب سایت اینترنتی غیر هنری تحت عنوان ( زمبور ) چندین ماه پس از پایان دومین جشنواره فیلم مستند ایران - سینما حقیقت به صورت خاص و عجیبی به نقد  ایدیولوژیک مستندهای منتخب دومین جشنواره سینما حقیقت پرداخته که در میان مستندهای نقد شده مستند : نقل گردآفرید نیز مورد نقادی نویسنده وبلاگ نامبرده قرار گرفته است . در ادامه فقط نقد وارده به مستند : نقل گردآفرید را در این وبلاگ مرور می کنیم  و پاسخی خاص و یا جوابیه از طرف من یا این وبلاگ درباره متن پایین قرار نیست مطرح و یا منتشر شود .

نقل گرآفرید – هادی آفریده

نامزدی در: بهترین مستند کوتاه  دومین جشنواره سینما حقیقت

 دختری که نقال و معرکه گیر است سوژه ساخت این مستند است و ما مراحلی ازآموزشها واجراي معركه اش را می بینیم. تنها اشكال خيلي خيلي كوچك فيلم!! فمينيستي بودن آنست. يعني تفكري كه تلاش مي كند، زن را بجاي مرد نشانده و كارهايي را كه با فطرت و نهاد زن سازگار نيست از او طلب كند. درفيلم البته مردي هم وجود دارد،‌يكي ازمرشدهاي باسابقه كه دختر نزد او شاگردي مي كند. و جاي اين سؤال كه آيا فيلمي درباره آن مرشد مرد ساخته شده است؟

برای مطالعه دیگر مستندهای نقد شده به ( زمبور ) مراجعه کنید .

نوشته شده توسط هادي آفريده در دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷ |

به گزارش سایت خبری بهزیستی کشور : نخستین جشنواره فرهنگی هنری فیلم و عکس مهرآیین با نگاهی به زندگی معلولان و سالمندان با معرفی نفرات برتر در سینما بهمن شهرکرد پایان یافت. و در بخش فلیم کوتاه داستانی در بخش میهمان، فیلم زیر درخت کاج اثر هادی آفریده از تهران از سوی هیات داوران برگزیده شدند. مستند: " زیردرختان کاج "  پیش از این :  اولین کارگاه تخصصی مستندسازی  مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی ۱۳۸۵ -  سی وششمین جشنواره بین المللی فیلم رشد تهران ۱۳۸۵- چهارمین جشن تصویر سال در خانه هنر مندان ایران ۱۳۸۵ - اولین جشنواره فیلم بهزیستی تهران ۱۳۸۵ - دومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه و مستند کابل - افغانستان ۱۳۸۶- ۲۰۰۷ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای انجمن سینمای جوانان ایران منطقه سه کشور - قزوین ۱۳۸۶ شرکت داشته است . زیردرختان کاج، روایتگر حضور دختر نیمه شنوا لادن صحرائی در پشت صحنه سینمای ایران است و تلاش این دختر نیمه شنوا برای ورود به سینمای حرفه ای ایران را به تصویر می کشد .

نوشته شده توسط هادي آفريده در دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷ |

اسامی فیلمنامه‌های راه‌یافته به سومین جشنواره «نماز و نیایش» به روایت دوربین اعلام شد. به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از ستاد خبری سومین جشنواره نماز و نیایش به روایت دوربین، ۱۷ فیلمنامه به بخش مسابقه راه‌یافته‌اند : که فیلمنامه یا طرح مستند صورت خوانی (هادی آفریده) در میان دیگر آثار پذیرفته شده به رقابت می پردازد . صورت خوانی مستندی است درباره آخرین نسل ۱۰ پرده خوان قدیمی ایران است که به نقل داستان ها و قصص مذهبی می پردازند . این فیلمنامه توسط هادی آفریده در مرحله پیش تولید قرار دارد .

نوشته شده توسط هادي آفريده در دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷ |

اسامی هیات داوران دومین همایش «تصویر عاشورا» اعلام شد. به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، 19 داور از جامعه اصناف سینمای ایران، فیلمسازان، کارشناسان، منتقدان و نمایندگان رسانه‌های گروهی، 33 فیلم مستند، داستانی و انیمیشن راه‌یافته به بخش مسابقه دومین همایش «تصویر عاشورا» را داوری خواهند کرد. اسامی داوران این همایش، به شرح ذیر است: هادی آفریده (مستندساز و کارگردان فیلم‌های کوتاه)، مرجان اشرفی‌زاده (کارشناس ارشد ادبیات نمایشی و فیلمساز)، فریبا اشویی (مستندساز، تهیه‌کننده و منتقد سینما)، مهدی بنکدار (کارشناس سینما و مدیر تصویری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، کاوه بهرامی‌مقدم (مستندساز، با بیش از 22 سال سابقه فعالیت هنری)، محمدرضا بهشتی‌منفرد (عکاس و کارشناس فرهنگی سینما)، سیدمحمدصادق جعفری (مستندساز)، شهرام حیدریان (کارشناس ارشد پژوهش هنر و انیماتور)، محسن خان‌جهانی (فیلمساز و مستندساز)، لیلا خلیل‌زاده (کارشناس ارشد سینما و فیلمساز)، نغمه دانش‌آشتیانی (دبیر گروه هنر خبرگزاری قرآنی ایران، مجری و گزارشگر شبکه 2 سیما)، جواد رمضان‌نژاد (مدیر مرکز آموزش بسیج صدا و سیما و رئیس کانون برنامه‌سازان جوان)، محمد سلیمانی (دبیر سرویس فرهنگی – هنری روزنامه اطلاعات بین‌المللی و سردبیر جهان سینما)، سیدعلی سیدکریمی (کارشناس ارشد تهیه‌کنندگی دانشکده صدا و سیما، پژوهشگر و مستندساز)، مجید صباغ‌بهروز (عکاس سینما و مستندساز)، ابوالحسن علوی‌طباطبایی(نویسنده و منتقد سینما)، اکرم محمدی (روزنامه‌نگار، دبیر سرویس ادب و هنر روزنامه خراسان)، عباس مسلمی (کارشناس ارشد تهیه‌کنندگی دانشکده صدا و سیما (با گرایش مستند)، حسن نقاشی (پژوهشگر و مستندساز). دومین همایش «تصویر عاشورا» هفتم تا نهم دی‌ماه 1387 در سالن سینما حقیقت برگزار می‌شود.

نوشته شده توسط هادي آفريده در دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۷ |

این یادداشت اولین بار در ماهنامه سینمای پویا شماره ۱۳ - دی ماه ۱۳۸۷ منتشر شد

هادی آفریده

یکی از خاطرات ازلی من که از خیلی دور به یاد دارم دیدن فیلم های کوتاه 8 و 16 م م در تلویزیون بود، فیلم کوتاه را من دورانی از تلویزیون تماشا کردم که اهمیت پخش فیلم کوتاه ظاهرا جدی تر از حالا بود و نگاه مدیران وقت به این بخش از سینما سفارشی و کاسب کارانه نبود، پس پخش فیلم کوتاه از تلویزیون جنبه حمایتی از فیلمساز و تولید خوراک فرهنگی برای مخاطبان داشت. در نیمه دوم دهه هفتاد با جشنواره سینمای جوان آشنا شدم و از آن روز تا به حال تماشاگر ثابت فیلم کوتاه هستم و در ادامه که خود نیز به جلگه فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند پیوستم شاید برگرفته از آن دوران خوش دیدن فیلمهای کوتاه در تلویزیون و بعد جشنواره سینمای جوان باشد. در آن دوران فیلم های کوتاه بسیار ایده محور بودند، بیشتر حوادث آن فیلمها در روستاها اتفاق می افتاد و سرگذشت، فراز و نشیب های سخت ودر اوج فقر انسان ها وغالبا با محوریت کودکان را به تصویر می کشید که بیشتر با پایان های اخلاقی و حتی آموزشی قصه خود را می گفتند. کیفیت مفهومی و پرورش نگاه هنری فیلم های کوتاه دهه هفتاد در حال رشد بود و سینمایی صادقانه، شفاف و جسور که مسائل انسانی را سر لوحه کار خود قرارداده بود باعث شد فیلم کوتاه ایرانی در نیمه دوم دهه هفتاد محبوب شود و این محبوبیت درعرصه های مختلف بین المللی نیز پرچم سینمای ایران را به احتزاز در آورد. در نیمه دوم دهه هفتاد با ورود سیستم ها و دوربین های ویدیوئی تولیدات کمی افزایش می یابد و ضعف های تکنیکی که در سینمای 8 و 16 م م  بود اصلاح می شود ، هزینه های تولید کاسته و انحصارهای دولتی کمی شکسته می شود. با آغاز دهه هشتاد انقلاب دیجیتال طوفان جهانی را درهنر و صنعت سینما به راه می اندازد و از آنجایی که در کشور ما همیشه از پدیدهای نو ظهورحتی از سایر کشورهایی که خودشان خالق آن پدیده هستند بیشتر استقبال می شود، سیستم ها و دوربین های دیجیتال مورد توجه فیلمسازان نسل های مختلف قرار می گیرد وتولید فیلم کوتاه ومستند از دهه هشتاد به شکلی عجیب افزایش می یابد، در این دوران فیلم سازان مستقل که تفکرشان با نگاه دولتی هم سو نیست توانستند هر نوع فیلم کوتاه خارج از محدودیتهای دولتی تولید کنند و اگرهم در ایران فرصت پخش جشنواره ای نداشته اند، آثارشان در جشنواره های بین المللی به نمایش در می آمد، در دهه هشتاد هزینه ها وتعداد عوامل تولید کاهش می یابد و فیلمسازان قدیمی دهه شصت و هفتاد و حتی قدیمی تر ها مانند : عباس کیارستمی ، جعفر پناهی و... نیز با استفاده از امکانات دیجیتال و با بهره گیری از ایده های جذاب همچنان پیشتاز جشنواره ها و رویدادهای سینمایی داخلی و بین المللی هستند. در این زمان پدیدار شدن جشنواره های تخصصی فیلمهای کوتاه ومستند افزایش چشمگیری پیدا می کند و دولت در تلاش برای کنترل حجم فراوان فیلم های کوتاه ومستند به واسطه اداره نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پخش فیلم کوتاه و مستند در جشنواره ها و سالن های کوچک و بزرگ شهری را منوط به دریافت پروانه نمایش می کند. اما به همان سرعتی که انقلاب دیجیتال امتیازات فراوانی برای تولید فیلم کوتاه برایمان به ارمغان آورد، به یک باره حال فیلم کوتاه ایرانی بد شد! و سقوط را به صعود ترجیح داد! این که می گویم حال فیلم کوتاه بد شد به واسطه عضویت درهیات انتخاب های نخستین هفته فرهنگی باغ فردوس و دوازدهمین جشن خانه سینما، حضور در دهها عنوان جشنواره ریز ودرشت فیلم کوتاه، مستند و... که تا اینجای سال بیش از هزار و پانصد عنوان فیلم کوتاه ومستند دیدم است و صادقانه اعتراف می کنم که  بخش عمده ای از تولیدات فیلم کوتاه امروز ایران رو به زوال رفته و فیلمسازان نسل دیجیتال نتوانسته اند به مفهوم و جوهره فیلم کوتاه که جسارت در انتخاب ایده و پرداخت هنرمندانه، پویایی دربیان و تعلیق سینمایی برسند و بیشتر آثاری که مثلا در بیست پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدیم از یکسری کلیشه های رایج تلویزیونی و سینمایی الگو برداری کرده بودند! بخشی از فیلم ها کپی شده از فیلمهای درجه پنج هالیوودی بودند! بخش دیگری از فیلمها نیز کپی شده از فیلم کوتاه های موفق سالهای اخیر داخلی بودند! اما فیلم های جذابی هم دیدم که من نام "سینمای کوتاه زیر زمینی" را بر آنها می گذارم، این آثار بیشتر به معضلات و گرفتاری های درونی و برونی نسل جوان و بیانگر شرایط زندگی معاصرمان بودند می پرداخت وخیلی وقتها همانند موضوعات شان تند، جسور و متاسفانه عجولانه تولید شده و از نظر بیان بصری و داستان پردازی قصه خود را کم توان روایت می کردند! بدون تردید یکی از دلایل مهم عدم پرداخت به مسائل تکنیکی و بصری نبود اعتبارات مالی فیلمسازان بوده و در میان این سوژه های بکر و درصورتی که حمایت مالی از این فیلمسازان به عمل می آمد حتما آثار ماندگارتری تولید می شد. فیلمهای دیگری که با ماهیت و تعریف فیلم کوتاه سازگار نبود، فیلمهای کوتاه سفارشی هستند! و به کرات با نام فیلمسازان شاخصی در میان این دست آثار برخورد می کردم که پیش تر با فیلمهای مستقل خود جوایز جشنواره های جهانی را فتح کرده، ولی چون در سه یا چهار سال گذشته دولت بودجه تولید فیلمهای کوتاه با موضوع آزاد را کم کرده به سفارشی سازی روی آورده اند. این فیلمهای سفارشی بیشترتوسط :حوزه های هنری، سازمان راه ترابری و راه داری، نیروی انتظامی و... تولید شده بودند. همچنین در انجمن سینمای جوانان ایران و مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی که بر اساس نگاه معاونت سینمایی فیلم های کوتاه "معناگرا"ی بسیاری تولید شده، آثار معناگرا بیشتر به مفاهیم معنوی و ارزش های دینی و ... می پردازند. این آثار دولتی با آن آثار بخش خصوصی "سینمای زیر زمینی" بسیار متفاوت هستند و گویی در یک کشور دیگر تولید شده و فاصله عمیقی بین این آثار با اجتماع حاضر مشاهده می شود! بخشی دیگری از فیلمها سیاه مشق های اولیه هنرجویان وعلاقه مندان سینما بودند و در این میان یکسری فیلم که بیشتر شبیه فیلمهای خصوصی ، خانوادگی بود! دراین دست آثارفیلمساز شرایط خصوصی خانواده و دوستان خود را پشت سرهم چسبانده والبته که هیچ جذابیت سینمایی هم ندارد! آثاری از این قبیل زنگ خطری است که نسل جدید تعریف علمی فیلمسازی آسان با دوربینهای دیجیتال را هنوز نیاموخته و گویی به این فکر می کنند که هرچیزی که برای خودشان جذاب است پس باید برای همه جذاب باشد! در کنار این مشق های فیلمسازی فیلمهای کوتاه به ظاهر حرفه ای هم بود که حرفه ای بودن را فقط درانتخاب عوامل و یا سوپراستارهای سینمای گیشه پسند دیده بودند. این فیلمها بیشتر شبیه یک سکانس ازفیلم های بلند دختر- پسری است تا یک فیلم کوتاه مستقل! و البته معتقد هستم یکی از راه های جذب مخاطب به فیلم کوتاه استفاده از سوپراستارها است، اما بهتر است کارگردانان کم تجربه قبل از آن که ذوق زده شوند، به این فکرکند که اگر سوپر استارها دراین فیلم ها نباشند چه اتفاقی می افتد؟ یا اگر باشند باز چه اتفاقی می افتد؟ و بهتراست زمانی به سراغ  بازیگران حرفه ای بروند که قدرت کنترل آنها را نیزداشته باشند و نباید ذوق زده گیشان آنقدر بالا بگیرد که نام سوپراستارها از نام تهیه کننده، کارگردان و حتی نام فیلم در تیتراژ بزرگتر نوشته شود! مشکل دیگر فیلم های کوتاه این دوران عدم روایت داستان های ساده به صورت کلاسیک است و اکثر فیلمسازان سعی می کنند در فرصت کوتاهی که در اختیار دارند از روایتهای پیچیده بهره ببرند و ضعف های روای خود در داستان گویی را به نام سینمای تجربی به مخاطب غالب کنند، این نگاه سطحی وغیر اصولی به فیلم کوتاه داستانگو باعث آشفتگی تولیدات در سینمای تجربی هم شده و بیشتر آثاری که در بخش فیلم های تجربی بیست و پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به روی پرده رفت بیشتر شبیه "ویدیو آرت" بودند تا فیلم کوتاه تجربی و شاید تعداد فیلم های کوتاهی که به معنای واقعی تجربه گرای را در فرم، روایت و ساختار مد نظر داشتند به تعداد انگشتان دست می رسید. به عنوان مثال فیلمهای : آندو– سی ساخته شهرام مکری رباعی آب ساخته شهرام علیدی - رویایی سنجاقک ساخته عاطفه خادم الرضا - سمت راست من ساخته کیارش اسدی زاده از جمله آثاری بودند که در بخش فیلم های تجربی ایده های جدیدی را در فرم و محتوا به تصویر در آورند. همچنین از فیلم با ارزش لطفا از خط قرمز ها فاصله بگیرید ساخته کاظم ملایی یاد می کنم، که متاسفانه علی رغم کاندید شدن در 6 بخش دوازدهمین جشن بزرگ خانه سینما و دریافت 2 جایزه فیلم های تجربی خانه سینما ، دربیست و پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حتی انتخاب هم نشد!  فیلم های کوتاه داستانی بیست و پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران نیزعلی رغم تنوع درموضوعات شان دچار ضعفهای فراوانی در فیلمنامه وعدم پرداخت به دکوپاژهای صحیح و انتخاب ساختار و فرم مناسب برای ایده های اولیه شان وهمچنین تدوین هایی که بیشتر شبیه "راف کات" بود، طراوت و ایجاز را از خود گرفته بودند و کمتر آثاری همچون : این راه همیشه بود ساخته مسعود امینی تیرانی - باد هر کجا بخواهد می وزد ساخته مرتضی فرشباف و آناهیتا قزوینی زاده - برفک ساخته نقی نعمتی - پنجره ساخته مهدی جعفری - پیرمردها نمی میرند ساخته رضا جمالی - تاج خروس ساخته آیدا پناهنده - ترس و پرسه ساخته رضا نوروزی گوهر - 6/3 ساخته نیما عباسپور-  عزیز ساخته رضا رضوی- دندان آبی ساخته هومن سیدی و ... تلاش های ارزنده ای در نوعی دیگر تجربه کردن در بیان جدید فیلمسازی کرده بودند. با مشاهده این تعداد کم از آثار جذاب والبته قابل بحث، احساس زنده بودن، تنوع و نگاه خلاقانه درسینمای کوتاه نسل جدید امروز ایران حس می شد. اما بجز فیلمهایی که مطرح شده اگر از من بپرسید که تصویر کلی فیلم کوتاه ایران را در این زمانه چگونه می بینی؟ می گویم : ریل های قطارکه امتداد آن معلوم نیست! کودکی که در یک نمای "لاینگ شات" چند کوه وتپه را به مدت طولانی و بدون "کات" می دود! شخصیتهای روشنفکر که سیگار اول را خاموش نکرده اند سیگار دوم را روشن می کنند! کافی شاپ هایی که آدمها در هاله ای از مه و دود سیگار ترانه های محسن نامجو گوش می کنند! مردان و زنانی که به سبک فیلمهای بهمن قبادی در میان کوه و برف برای یه لقمه نان سیگار قاچاق می کنند! دختران فراری که همیشه در شب مسافربرهای شخصی با " پیکان جوانان" آنها را می دزدند! خیانت همسران جوان به یکدیگر! افراد بدی که مثلا براثر دیدن یک خواب عارفانه به شکلی "معناگرا"متحول می شوند! معتادانی که همچنان به شیوه معتادهای سریال های تلویزیونی دهه 60 خمارهستند! و... تصاویری هستند که بر اثر تکرار در آثار متعدد فیلمسازان بخاطر دارم  و بدون تردید اعتقاد دارم این تصاویر حقیقت آشکار و نهان اجتماع امروز ماست که در رسانه های فراگیر مثل تلویزیون و فیلمهای بلند سانسور می شوند و فیلمسازان نسل دیجیتال هوشمندانه اما عجولانه با امکانات بسیار کم این واقعیتهای اجتماعی را تصویر کرده اند. به یاد دارم سه سال پیش استاد بهرام بیضایی پیشنهاد داد که برای شناخت و درمان ناهنجاری های اجتماعی و خانوادگی مدیران، فیلم کوتاه ببینند و امروز پس از سه سال مطمئن هستم که اگر اجازه می دادند فیلمهای کوتاه از رسانه های فراگیر پخش شود، این حجم ناهنجاری ها دوباره توسط فیلمسازان تکرار نمی شد. این فیلمها می تواند مواد خوبی برای پژوهشگران وجامعه شناسان باشد تا به درمان ناهنجاری های واقعی جامعه امروز ایران بپردازند.  اما راه حل برای تغییر شرایط و بهبود در روند تولیدات فیلم کوتاه، حتما در اولین گام نمایش گسترده فیلمهای کوتاه ومستند موجود از شبکه های تلویزیونی و اختصاص سانسهای هر روزه در سالنهای سینما، افزایش تولید یادداشت و نقد نوشتهای سینمایی بر آثار تولید شده توسط منتقدان برای آنالیزم و بررسی تولیدات ، برگزاری ورک شاپ ها و مسترکلاس های تخصصی بین المللی با دعوت از اساتید آکادمی های معتبر جهانی برای فراگیری زبان و بیان جدید جهانی، حمایت نهادهای دولتی از فیلمسازان برای تولید فیلمهای کوتاه مستقل که از لایحه های پیرامون اجتماع  پدیدار می شود و به شکلی خلاق و با جذابیتهای بصری به بلوغ  می رسند و ... امید داشتن به اینکه برنامه ریزان و مدیران دولتی در کنار فیلمسازان بیشتر فیلم کوتاه مستقل ببینند تا به درک تولید فیلم کوتاه مستقل و پویا با بودجه حرفه ای که در کنارخلاقیت فیلمساز تاثیر گذار ولازم است برسند.

نوشته شده توسط هادي آفريده در پنجشنبه ۵ دی ۱۳۸۷ |